۱۳۹۰ آذر ۱۱, جمعه

آیا اتحادیه اروپا به تنهایی می تواند با تحریم ایران، به رژیم ضربه بزرگی وارد کند؟

چرا نفت تحریم نشد؟
راه حل چیست؟


 اتحادیه اروپا در نشستی بر سر قطع واردات نفت از ايران به این نتیجه رسید که تحریم نفت بتنهایی از طرف اتحادیه اروپا مشکل را حل نمی کند.


برای اینکه ببینیم تحریم نفتی ایران از طرف اتحادیه اروپا چه تاثیری روی ایران دارد، باید از خود پرسید صادرات ایران به اروپا و سایر نقاط دنیا چقدر است؟

اتحادیه اروپا فقط 18 درصد نفت ایران را دریافت می کند. 22 درصد نفت ایران به چین، 14 درصد به ژاپن و 13 درصد به هند، 10 درصد به کره جنوبی، 7 درصد به ترکیه و بقیه به سایر کشورها صادر می شود.

برای اینکه اتحادیه اروپا بتواند از لحاظ صادرات نفتی به ایران ضربه وارد کند، باید حداقل چین، هند و ژاپن نیز همراه با اروپا خرید نفت از ایران را بایکوت کنند. چین امروز 10 درصد نفت مورد نیاز خود را از ایران تهیه می کند. در مورد کشورهای دیگر نیز به همین صورت است.

از آنجایی که امروز بیشترین صادرات نفت دنیا از روسیه و عربستان صورت می گیرد، پس باید این دو کشور نیز در این تحریم همکاری کنند. یعنی دو کشور روسیه و عربستان باید روزانه 20 درصد به صادرات خود اضافه کنند، تا بتوان نفت ایران را جایگزین کرد. بنظر نمی رسد، کشورهای عربستان و روسیه بتوانند در کوتاه مدت امکان جایگزینی نفت ایران را داشته باشند، وگرنه تا بحال اینکار را می کردند.

حال این سوال پیش می آید : اتحادیه اروپا چگونه می تواند جلوی ماجراجویی های رژیم ایران را بگیرد؟
بنظر می رسد بهترین راه حل برای پایان دادن به حکومت ملایان حمایت حرکت مردمی ایران باشد و اتحادیه اروپا باید روی مردم ایران سرمایه گذاری کند تا مردم با رژیم به مقابله برخیزند. حال اینکار چگونه امکان پذیر است؟ ویا راه حل چیست؟


نگاهی به گذشته
 بعد از انتخابات 88 مردم به سرنگونی رژیم خیلی نزدیک شده بودند. ولی از آنجایی که رهبران جنبش مثل موسوی و کروبی قصد سرنگونی نظام را نداشتند و یا اگر قصد سرنگونی را داشتند، نمی توانستند از داخل ایران جنبش را بسوی سرنگونی هدایت کنند، نتوانستند جنبش را به نتیجه مطلوبی برسانند.

یکی از دلایل مهم حرکت میلیونی مردم نیز وجود یک رهبری متشکل از گروههای مختلف اصلاح طلب بود. هرچند درصد بیشتر مردم معترض به کمک رهبران به سرنگونی رژیم و برقراری دمکراسی می اندیشیدند، ولی رهبران جنبش به اصلاحات و بدست گرفتن قدرت با به حاشیه راندن اصولگرایان و در راس آنها خامنه ای و سپاه امیدوار بودند.

در اصل می توان گفت یکی از دلایل بوجود آمدن حرکت میلیونی نیز وجود یک رهبری بود، که متاسفانه رژیم توانست با زیر فشار گذاشتن رهبران جنبش این حرکت مردمی را موقتا متوقف کند.

حال سوال اینجاست آیا می توان دوباره جنبش را زنده کرد؟ و چگونه؟
برای زنده کردن دوباره جنبش باید آلترناتیوی برای مردم ساخته شود. آلترناتیوی که مردم بتوانند به آن اعتماد کنند. آلترناتیوی که بعد از سرنگونی رژیم آزادی، دمکراسی و سکولاریسم را در ایران گارانتی کند. آلترناتیوی که بتواند ایرانی یکپارچه بعد سرنگونی تضمین کند.

در اینجا مردم ایران فقط یک راه حل دارند، و آن آلترناتیوسازی با تشکیل یک شورای هماهنگی و یا رهبری در خارج از کشور می باشد. همزمان با آلترناتیوسازی و تشکیل شورای هماهنگی باید آماده سازی مردم ایران برای حرکتی دیگر که حرکت آخر در سرنگونی رژیم خواهد بود، انجام پذیرد.
یعنی:نیروهای خارج از کشور باید هرچه زودتر در یک کنگره ملی و برای برقراری دمکراسی و سکولاریسم در ایران گرد هم آمده و یک شورای هماهنگی تشکیل دهند.

همزمان مردم در ایران باید همدیگر را برای حرکت آخرین آماده کنند. بعنوان مثال می توان در و دیوار را با شعار "آماده شیم" پر کرد.

وقتی شورای هماهنگی تشکیل شد و مردم همه جا اعلام آمادگی کردند، می توان با شروع تظاهرات سراسری بسوی سرنگونی رژیم قدم برداشت.


 اتحادیه اروپا چگونه می تواند بمردم ایران کمک کند؟
حال اتحادیه اروپا می تواند در اینجا به کمک مردم ایران بشتابد. و امکانات تشکیل کنگره و یا کنگره های ملی را برای ایرانیان خارج از کشور فراهم کند.

حتی تشکیل یک گروه بررسی کمک به اپوزیسیون برای جنبش دمکراسی خواهی در ایران از طرف اتحادیه اروپا می تواند کمک بزرگی به پیشبرد اهداف این جنبش باشد.

جنبش احتیاج به یک شورای هماهنگی و یا رهبری در خارج از کشور دارد چون در داخل ایران تشکیل چنین شورایی با وجود خفقان موجود امکان پذیر نیست. 
بیاد داشته باشیم که این رژیم خیلی ضعیف تر از آن است که فکرش را می کنیم و مطمئن باشیم، اگر ما سیستماتیک پیش برویم، در مدت کوتاهی موفق خواهیم شد.

 Sepehr AZADI
https://www.facebook.com/Sepehr.Azadi