۱۳۹۰ آذر ۱۱, جمعه

آیا اتحادیه اروپا به تنهایی می تواند با تحریم ایران، به رژیم ضربه بزرگی وارد کند؟

چرا نفت تحریم نشد؟
راه حل چیست؟


 اتحادیه اروپا در نشستی بر سر قطع واردات نفت از ايران به این نتیجه رسید که تحریم نفت بتنهایی از طرف اتحادیه اروپا مشکل را حل نمی کند.


برای اینکه ببینیم تحریم نفتی ایران از طرف اتحادیه اروپا چه تاثیری روی ایران دارد، باید از خود پرسید صادرات ایران به اروپا و سایر نقاط دنیا چقدر است؟

اتحادیه اروپا فقط 18 درصد نفت ایران را دریافت می کند. 22 درصد نفت ایران به چین، 14 درصد به ژاپن و 13 درصد به هند، 10 درصد به کره جنوبی، 7 درصد به ترکیه و بقیه به سایر کشورها صادر می شود.

برای اینکه اتحادیه اروپا بتواند از لحاظ صادرات نفتی به ایران ضربه وارد کند، باید حداقل چین، هند و ژاپن نیز همراه با اروپا خرید نفت از ایران را بایکوت کنند. چین امروز 10 درصد نفت مورد نیاز خود را از ایران تهیه می کند. در مورد کشورهای دیگر نیز به همین صورت است.

از آنجایی که امروز بیشترین صادرات نفت دنیا از روسیه و عربستان صورت می گیرد، پس باید این دو کشور نیز در این تحریم همکاری کنند. یعنی دو کشور روسیه و عربستان باید روزانه 20 درصد به صادرات خود اضافه کنند، تا بتوان نفت ایران را جایگزین کرد. بنظر نمی رسد، کشورهای عربستان و روسیه بتوانند در کوتاه مدت امکان جایگزینی نفت ایران را داشته باشند، وگرنه تا بحال اینکار را می کردند.

حال این سوال پیش می آید : اتحادیه اروپا چگونه می تواند جلوی ماجراجویی های رژیم ایران را بگیرد؟
بنظر می رسد بهترین راه حل برای پایان دادن به حکومت ملایان حمایت حرکت مردمی ایران باشد و اتحادیه اروپا باید روی مردم ایران سرمایه گذاری کند تا مردم با رژیم به مقابله برخیزند. حال اینکار چگونه امکان پذیر است؟ ویا راه حل چیست؟


نگاهی به گذشته
 بعد از انتخابات 88 مردم به سرنگونی رژیم خیلی نزدیک شده بودند. ولی از آنجایی که رهبران جنبش مثل موسوی و کروبی قصد سرنگونی نظام را نداشتند و یا اگر قصد سرنگونی را داشتند، نمی توانستند از داخل ایران جنبش را بسوی سرنگونی هدایت کنند، نتوانستند جنبش را به نتیجه مطلوبی برسانند.

یکی از دلایل مهم حرکت میلیونی مردم نیز وجود یک رهبری متشکل از گروههای مختلف اصلاح طلب بود. هرچند درصد بیشتر مردم معترض به کمک رهبران به سرنگونی رژیم و برقراری دمکراسی می اندیشیدند، ولی رهبران جنبش به اصلاحات و بدست گرفتن قدرت با به حاشیه راندن اصولگرایان و در راس آنها خامنه ای و سپاه امیدوار بودند.

در اصل می توان گفت یکی از دلایل بوجود آمدن حرکت میلیونی نیز وجود یک رهبری بود، که متاسفانه رژیم توانست با زیر فشار گذاشتن رهبران جنبش این حرکت مردمی را موقتا متوقف کند.

حال سوال اینجاست آیا می توان دوباره جنبش را زنده کرد؟ و چگونه؟
برای زنده کردن دوباره جنبش باید آلترناتیوی برای مردم ساخته شود. آلترناتیوی که مردم بتوانند به آن اعتماد کنند. آلترناتیوی که بعد از سرنگونی رژیم آزادی، دمکراسی و سکولاریسم را در ایران گارانتی کند. آلترناتیوی که بتواند ایرانی یکپارچه بعد سرنگونی تضمین کند.

در اینجا مردم ایران فقط یک راه حل دارند، و آن آلترناتیوسازی با تشکیل یک شورای هماهنگی و یا رهبری در خارج از کشور می باشد. همزمان با آلترناتیوسازی و تشکیل شورای هماهنگی باید آماده سازی مردم ایران برای حرکتی دیگر که حرکت آخر در سرنگونی رژیم خواهد بود، انجام پذیرد.
یعنی:نیروهای خارج از کشور باید هرچه زودتر در یک کنگره ملی و برای برقراری دمکراسی و سکولاریسم در ایران گرد هم آمده و یک شورای هماهنگی تشکیل دهند.

همزمان مردم در ایران باید همدیگر را برای حرکت آخرین آماده کنند. بعنوان مثال می توان در و دیوار را با شعار "آماده شیم" پر کرد.

وقتی شورای هماهنگی تشکیل شد و مردم همه جا اعلام آمادگی کردند، می توان با شروع تظاهرات سراسری بسوی سرنگونی رژیم قدم برداشت.


 اتحادیه اروپا چگونه می تواند بمردم ایران کمک کند؟
حال اتحادیه اروپا می تواند در اینجا به کمک مردم ایران بشتابد. و امکانات تشکیل کنگره و یا کنگره های ملی را برای ایرانیان خارج از کشور فراهم کند.

حتی تشکیل یک گروه بررسی کمک به اپوزیسیون برای جنبش دمکراسی خواهی در ایران از طرف اتحادیه اروپا می تواند کمک بزرگی به پیشبرد اهداف این جنبش باشد.

جنبش احتیاج به یک شورای هماهنگی و یا رهبری در خارج از کشور دارد چون در داخل ایران تشکیل چنین شورایی با وجود خفقان موجود امکان پذیر نیست. 
بیاد داشته باشیم که این رژیم خیلی ضعیف تر از آن است که فکرش را می کنیم و مطمئن باشیم، اگر ما سیستماتیک پیش برویم، در مدت کوتاهی موفق خواهیم شد.

 Sepehr AZADI
https://www.facebook.com/Sepehr.Azadi

۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

سوگلی بعدی خامنه ای برای ریاست جمهوری – قالیباف


یکی از دلایل مهم انتخاب  محمدباقر قالیباف از طرف رهبر جمهوری اسلامی رابطه خویشاوندی قالیباف با خامنه ای است. این رابطه در گذشته نیز یکی از دلایل انتخاب قالیباف به پست های مهم کشوری بوده است.
 
شرط شرکت در انتخابات رییس جمهوری، اثبات وفاداری به نظام و وفاداری به رهبر جمهوری اسلامی است. درهر دو حالت، قالیباف توانسته است نظر مثبت خامنه ای را در گذشته بخود معطوف نماید.
یکی دیگر از راههای اثبات وفاداری به نظام برای تسخیر پست های مهم دولتی، دست داشتن در سرکوب و کشتار هموطنان  خود برای حفظ نظام است. مثل اکثر نمایندگان مجلس، وزرا، سرداران سپاه، نیروی انتظامی، ارتش و غیره.
حال قالیباف چقدر توانسته بدین طریق در گذشته وفاداری خود به نظام را به اثبات برساند، از آن اطلاعات درستی در دست نیست.
قالیباف در ۲۲ سالگی فرمانده لشکر پنج نصر خراسان شد. در سال ۱۳۷۳ فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء شد و ۱۳۷۶ به فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران منصوب شد و در سال ۱۳۷۹ برای فرماندهی نیروی انتظامی انتخاب شد.او در سال ۱۳۸۳ به حکم رییس جمهور وقت محمد خاتمی رییس و نماینده رییس جمهور در ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز شد، اگرچه پیش از آن از امضا کنندگان نامه تهدیدآمیز جمعی از فرماندهان نظامی سپاه به محمد خاتمی بود.

 وی پیش از آنکه به مقام شهرداری تهران برسد در نهمین انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد ولی رای کافی نیاورد.


حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸ تیر ۱۳۷۸)
وقایع هیجده تیر با وقایع کوی دانشگاه تهران به مجموعه ناآرامی ها و درگیری ها بین روزهای ۱۸ تا ۲۳ تیرماه ۱۳۷۸ میان دانشجویان، نیروی انتظامی و افراد موسوم به لباس شخصی ها اطلاق می شود که طی آن سه نفر بنامهای عزت الله ابراهیم نژاد، فرشته علیزاده و تامی حامی فر کشته شدند. و سعید زینالی نیز از هنگام دستگیری توسط ماموران ناپدید شده است. چشم یک دانشجوی پزشکی بر اثر اصابت گلوله تخلیه، دست و پای عده‌ای شکسته و تعداد زیادی دانشجو ضرب وشتم شدند. از این حادثه به عنوان بزرگ‌ترین چالش جنبش دانشجویی در ایران بعد از انقلاب ۵۷ نیز یاد می شود.


نقش قالیباف بعنوان فرمانده نیروی انتظامی در سرکوب دانشجویان
پس از تظاهرات دانشجویان به سمت دفتر خامنه‌ای و همچنین گسترش اعتراضات به سایر شهرستانها و سایر نقاط تهران از جمله میدان سپه و باراز تهران، در شرایطی که تهران از جمعه ۱۸ تیر شاهد بی سابقه‌ترین درگیری بین مردم و سپاه، بسیج و هوادارن نظام بود، ۲۴ تن از فرماندهان بلند پایه سپاه در نامه‌ای به محمد خاتمی وی را تهدید کردند که اگر در سرکوب اعتراضات قوی تر عمل نکند خود دست بکار می‌شوند. بعید  است که این نامه بدون اطلاع و تایید علی خامنه‌ای منتشر شده باشد. 
یکی از این ۲۴ فرمانده امضا کننده قالیباف بود.

بازداشتگاه کهریزک نام  در شهر سنگ از توابع شهر ری استان تهران است که در دوران فرماندهی محمدباقر قالیباف بر نیروی انتظامی تاسیس و به طور گسترده در طرح موسوم به ارتقای امنیت اجتماعی و سرکوب معترضان به انتخابات مورد استفاده قرار گرفت. این بازداشتگاه تا میانه تابستان ۱۳۸۸ ناشناخته بود اما در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری شهرت جهانی پیدا کرد.

قالیباف شهردار تهران
 قالیباف بخاطر خدمات ارزنده وی به رهبری و نظام در تاریخ ۱۳ شهریور بعنوان شهردار تهران انتخاب یا منصوب شد.

به گفته رئیس بیت رهبری "محمدی گلپایگانی، پس از درختی که علی خامنه ای چندی پیش در پادگان قلعه مرغی کاشت، پارک وسیع ولایت طی مراسمی افتتاح شد که بسیاری آن را آغاز جانشینی قالیباف، به جای احمدی نژاد ارزیابی کرده اند.
 این پارک در جنوبی ترین و پرجمعیت ترین بخش تهران با سرعتی کم سابقه ساخته شد و اکنون شهردار تهران، روی رای میلیونی این بخش از تهران حساب می کند! در مراسم افتتاح این پارک رئیس بیت رهبری حضور یافت و گفته می شود در مراسم افتتاح بخش زنانه پارک نیز همسر علی خامنه ای حضور یافته است.

افتتاح این پارک که پرش با نیزه قالیباف برای نشستن بر بام کاخ ریاست جمهوری هست! بویژه، اگر احمدی نژاد در ماه های آینده برکنار شود و تعیین سرپرست برای ریاست جمهوری تا زمان انتخابات، نیازمند رای گیری نیست! تا رسیدن زمان انتخابات (قریب دو سال دیگر) سرپرست موقت ریاست جمهوری آنقدر از خود مایه خواهد گذاشت که به پیروزی در یک وزن کشی در پای صندوق های رای مطمئن باشد.
هم اکنون قالیباف مخارج دهها سایت اینترنتی و چندین روزنامه را از شهرداری تهران تهیه می کند و تمام سایتها و روزنامه ها برای تبلیغات انتخاب وی به سمت رییس جمهوری بسیج شده اند.

همکاری انتخاباتی سپاه و شهرداری تهران
روز شنبه ۲۸ خرداد  ۱۳۹۰ خبرگزاری برنا از آغاز همکاری انتخاباتی شهرداری تهران به ریاست محمدباقر قالیباف٬ سپاه پاسداران و سازمان بسیج مستضعفین خبر داد.
 
خبرگزاری «برنا» روز شنبه (۲۸ خرداد) اعلام کرده که شهرداری تهران تاکنون دو ساختمان از شهرداری‌های مناطق ۱۳ و ۱۴ را در اختیار سپاه محمد رسول الله تهران قرار داده است.
 
این خبرگزاری نوشت که «ارتباط شهرداری تهران با بسیج پیش از این نیز در ایام انتخابات ریاست جمهوری نهم سابقه داشته است.»  در انتخابات ریاست جمهوری نهم٬ سردار محمد آقامیر جانشین فرمانده بسیج تهران از نامزدی قالیباف حمایت می‌کرده است. آقا‌میر در حاضر حاضر رئیس سازمان ورزش شهرداری تهران است.
 
خبرگزاری «برنا» همچنین نوشته که «پیش از هر دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی جمعی از فرماندهان نظامی برای شرکت در انتخابات استعفا می‌دهند.»
از محمدباقر قالیباف با عنوان نامزد مورد نظر علی خامنه‌ای در انتخابات آینده ریاست جمهوری نام برده می‌شود.
 فعالیت‌های انتخاباتی قالیباف ماه‌هاست که به طور غیررسمی آغاز شده و گزارش خبرگزاری «برنا» در واقع تائیدی بر دخالت رسمی و مستقیم سپاه در امور سیاسی و انتخابات است. 
فرماندهان سپاه پس از افزایش تنش‌ها میان احمدی‌نژاد و خامنه‌ای٬ تصمیم گرفته‌اند به هر طریقی که شده مانع از پیروزی تیم احمدی‌نژاد در انتخابات آتی مجلس و ریاست جمهوری شوند.

سپهر آزادی (سپهر سبز)
https://www.facebook.com/Sepehr.Azadi
 
 منابع:
ویکیپدیا
ندای سبز محرومان
برنا

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

چرا مردم "سارق بودن" دو برادر اصفهانی را که بجرم سرقت مسلحانه اعدام شدند، باور ندارند + ویدیوها

دو برادر بنامهای محمد و عبدالله فتحی در زندان اصفهان اعدام شدند. رژیم ادعا می کند که ایندو بجرم سرقت مسلحانه اعدام شدند.

این دو برادر قبل از اعدام به مادرشان میگویند: به همه دنیا بگویید كه ما بی گناه هستیم و برای ما گریه نكنید. به اعدام و به این بی حقوقی ها اعتراض كنید.

رژیم و تمامی رسانه های وابسته به رژیم این داستانسرایی یعنی سرقت مسلحانه را با آب و تاب بارها منتشر کردند. رژیم حتی برای اینکه افکار عمومی را برای این اعدام آماده کند، سناریویی با چند ویدیو به معرض نمایش گذاشت.

معمولا وقتی رژیم مجرمی را دستگیر می کند بدون اینکه افکار عمومی را آماده کند انها را بجوخه های اعدام می سپارد. ولی وقتی رژیم سناریونویسی می کند، پس باید در اینجا به داستانسرایی های رژیم شک کرد. زیرا رژیم قصد اعدام بیگناهان را دارد.

برایتان دو مثال می آورم:

سال گذشته رژیم استاد فیزیک علیمحمدی را با بمب گذاری در روز روشن ترور کرد و بعد ادعا کرد که صهیونیستها با استکبار جهانی پشت این ترور قرار دارند.

بعدها رژیم یک اعتراف ساختگی به کمک یکی از ماموران اطلاعاتی درست کرده و این سناریو را در تلویزیون به نمایش گذاشت.
در لینک زیر این اعتراف ساختگی را می بینیم.


 مدتی بعد فاش شد این شخص مجید جمالی فشی مربی درجه 3 کیک بوکسینگ و طرفدار سرسخت احمدی نژاد بود . وی دوران خدمت سربازی خود را در سپاه گذرانده بود. بنا به اظهارات دوستانش پادگانی که در آن خدمت می نمود، یکی فرماندهان سپاه شوهر خاله وی بود و علاوه برآن نیز فامیل های زیادی در سپاه داشته است.

به هر حال با گذشت بیش از یکسال این فرد هنوز هم اعدام نشده و به احتمال در یکی از ویلاهای خامنه ای حال می کند و به ریش همه ما می خندد.

بعدها برای اینکه خامنه ای نشان دهد چقدر از این ترور که دستورش از طرف وی صادر شده بود، متاثر است، وقیحانه به دیدن خانواده علیمحمدی رفت.

ویدیوی قاتل در منزل مقتول در لینک زیر

http://www.youtube.com/watch?v=tLIM3f7GRuk

سناریو سازی دیگر در مورد خانم بهرامی بود. خانم زهرا بهرامی با تابعیت ایرانی/هلندی در تظاهرات عاشورای 88 شناسایی و بعدا دستگیر شد.
بعد از اینکه رژیم به تابعیت دوگانه وی پی برد، برای اینکه افکار عمومی را برای جنایتی دیگر آماده کند، ادعا کرد که یک زن قاچاقچی مواد مخدر را دستگیر کرده و در منزل وی مقدار زیادی مواد مخدر پیدا شده است.

در ویدیو زیر این سناریوسازی را می بینیم.

http://www.youtube.com/watch?v=RIlm11j5Ieo

که بعد از مدتی خانم زهرا بهرامی با حکم قاضی صلواتی به جوخه اعدام سپرده شد.
ناگفته نماند، قاضی صلواتی یکی از کسانی است که در هنگام اعدام با نقاب طناب دار را به گردن اعدامی ها می اندازد.

بعد از اعدام زهرا بهرامی ویدیوی زیر با صدای خانم زهرا بهرامی و یا اسم مستعار کردیه خانم منتشر شد.
در این ویدیو می بینیم که خانم زهرا بهرامی مبارزی به تمام معنی بود.

http://www.youtube.com/watch?v=ZdWrFM5LFuw

و اینک می رسیم به سناریوسازی رژیم در مورد این دو برادر محمد و عبدالله فتحی
در مصاحبه ای پدر این دو جوان که اکنون بخاطر مسائل سیاسی به ترکیه پناهنده شده است، چنین می گوید:

من جزو فعالین سیاسی بودم که از ان‌ها (محمد و عبدالله فتحی ) خواستند در مورد من اقرار بگیرند. وقتی دیدند که چیزی در دست ندارند ارتباط با دایی آن‌ها را برای اعمال فشار عنوان کردند و ارتباط با گروه متخاصم از همین جا ریشه گرفته است وگرنه اینطور اتهامات به هیچ کدام از آن‌ها نمی‌چسبد. در روزنامه نوشتند که در تفتیش‌ها از آن‌ها سلاح کشف شده اما فرزندانم تکذیب
کردند و گفتند ما نه اسلحه داشته‌ایم و نه اقدام مسلحانه کرده‌ایم. این اتهامات تنها برای اعمال فشار بوده است. از منزل هیچ کدام هم هیچ سلاحی کشف نشده.

مصاحبه کامل در لینک زیر
http://chrr.biz/spip.php?article14424

در لینک زیر ویدیویی را میبینیم که در آن دو سارق به یک جواهر فروشی حمله برده و جواهرات آنجا را بسرقت می برند. در روز روشن و در بازار شلوغ. بنظر می رسد سارقین میدانستند که در این مغازه با ویدیو همه چیز فیلمبرداری میشود. بعد از این سرقت اکثر مردم بر این عقیده بودند که بخاطر دلایل و شواهد زیاد این سارقین ماموران رژیم هستند

لینک فیلم سرقت مسلحانه از طلا فروشی در کرج

http://www.youtube.com/watch?v=D0sSSJypi6Q&feature

بعدها دوباره رژیم برای آماده کردن افکار عمومی ویدیو زیر را در تلویزیون به نمایش گذاشت.

در اینجا نیز رژیم نیز از آنها اعترافی را گرفت که مدنظرش بود

http://www.youtube.com/watch?v=APX68cEk2J8&feature

مردم به اینگونه ترفندها و سناریوسازی ها ی رژیم آشنا هستند و می دانند که این رژیم مافیایی برای تکیه زدن بیشتر بر مسند قدرت و ثروت دست به هر جنایتی میزند.
گاهی یکی از دلایل فاش نشدن بعضی اسرار بدین جهت است که فاش شدن آن اسرار به دستگیری تعداد دیگری از بیگناهان و یا مبارزان می انجامد بدین جهت باید برای افشای واقعیت کمی صبر کرد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

تاوقتی که احمدی نژاد خامنه ای را به درک واصل نکرده، اختلاف آنها را باور نکنید!

اختلافات خانوادگی احمدی و خامنه ای و شیره مالیدن به سر کچل ملت
 این اختلاف چه ظاهری و یا چه واقعی در هر دو حالت به نفع خامنه ای و احمدی نژاد است و همانطور که می بینیم این اختلاف بنظر ساختگی عده ای را تبدیل به گوسفندان تماشاگری کرده است که امیدوارند ا
حمدی نژاد نقش قهرمانی را بازی کرده و بالاخره خامنه ای را به درک واصل کند.

من اگر بجای احمدی نژاد و خامنه ای باشم، به این اختلافات دامن زده و حتی اجازه می دهم طرفداران هردو جناح با هم درگیر شده و در کتک کاری ها یکی دونفر نیز کشته شوند تا اگر شکی در وجود چنین اختلافی وجود دارد برطرف شود.

از وقتی که این اختلاف بنظر ساختگی احمدی نژاد و خامنه ای شروع شده است، دیگر از اعتراضات خیابانی، بانگ شبانه و تظاهرات خبری نیست، چون عده ای دل به این بسته اند که بالاخره جنگ بین این دو جناح بالا می گیرد و همدیگر را لت و پار می کنند.

با کمی حساب و کتاب میتوان سریع به این نتیجه رسید که در واقع احمدی نژاد از لحاظ قوا بمراتب امکانات کمتری از خامنه ای دارد. زیرا خامنه ای سپاه و بسیج و نیروهای امنیتی را تحت فرمان خود دارد ولی احمدی نژاد فقط می تواند با اتکا به نیروی انتظامی قدرت نمایی کند. آنهم یک نیروی انتظامی که بدون اجازه بسیج و سپاه آب هم نمی تواند بخورد. پس احمدی نژاد قدرتی ندارد تا بتواند در مقابل رهبر قد علم کند. درنتیجه احمدی نژاد هیچ وقت نمی تواند از لحاظ نیرو تهدیدی برای رهبری باشد.

پس وقتی می گوییم این جنگ جنگ زرگری است، نباید در آن شک کرد. آنها با این جنگ ساختگی نه تنها به ریش تمام مردم، بلکه حتی به ریش هواداران خود نیز می خندند.
ممکن است اختلافاتی بین آنها باشد، ولی آن اختلافات بقدری نیستند که نشود آنها را حل کرد. آنها زیرکانه اجازه می دهند اخبارساختگی به خارج درز کند تا مردم هرروز بیشتر تبدیل به تماشاگر شوند. این بازی مانند صحنه بوکس سنگین وزن در سطح جهانی است و همه هر لحظه منتظر خبر و اتفاق جدیدی هستند، و وظیفه انقلابی خود یعنی سرنگونی رژیم مافیایی را فراموش کرده اند.

و در این گیرودار وقتی نماینده مجلسی خبر از گم شدن صد میلیارد دلار ذخیره ارزی می دهد، این خبر در لابلای اخبار کشمکش های کارشناسی شده احمدی نژاد و خامنه ای گم می شود. خوب مگر ملایان در 30 سال گذشته فعالیت دیگری بغیر از پر کردن جیبهای گشادشان بهمراه ترویج فقر در ایران داشتند تا امروز که مملکت اینقدر بلبشو شده، دست از این تئاتر خیمه شب بازی بردارند؟

رژیم توانسته است حتی اصلاح طلبان و راه سبز امید را نیز با وعده هایی آرام کند. راه سبز امید که هماهنگ کننده تظاهرات بود نیز در این دام گرفتار شده است و گویا اطرافیان خامنه ای و حتی مشایی به آنها نیز قولهایی داده اند که اگر آنها دست از تظاهرات بردارند، امکان شرکت دوباره اصلاح طلبان در انتخابات بعدی وجود دارد. حتی در خبرها خواندیم که اطرافیان مشایی می خواهند در انتخابات بعدی با اصلاح طلبان اعتلاف کنند.
اگر کمی به حافظه مان فشار بیاوریم، یادمان خواهد آمد که خامنه ای کاندیدای جون جونی خود را با تقلب رییس جمهور کرد و چون مردم به این تقلب بزرگ و علاقه خامنه ای به احمدی نژاد پی برده بودند، با نقشه قبلی و پشت درهای بسته ایندو یعنی خامنه ای و احمدی نژاد با هم به توافق رسیدند  باید در ظاهر به مردم نشان دهند که هیچ گونه علاقه ای به هم ندارند و برعکس مخالف همدیگر بوده و باهم اختلاف نیز دارند.

این اختلاف ظاهری را ما در اعطای مقام رییس جمهوری بعد از انتخابات سال 88 به احمدی نژاد از طرف رهبر دیدیم. در آنجا نیز قرار بر این بود که احمدی نژاد و خامنه ای به مردم اختلاف ظاهری خود را نشان دهند.

بعد ها برای اینکه تمام توجهات بسوی این اختلاف ساختگی معطوف شود، اصولگرایان پیوسته از فتنه دیگری که در راه است سخن گفتند. و این فتنه همان فتنه احمدی نژاد بود و امروز بجایی رسیده ایم که همه شب با این خیال به رختخواب می رویم که در صبح روز دیگر خبر جنگ مسلحانه احمدی نژاد بر علیه رهبری را در رسانه ها بخوانیم. و این همان چیزی است که تیم احمدی نژاد و خامنه ای بدنبال آن بودند. و باید گفت که آنها امروز پیروز شده اند.

پیروز… چون آنها توانسته اند ما را تبدیل به گوسفندان بی اراده و تماشاگر خیمه شب بازی آنها کنند . کارگردانان این بازی هرروز صحنه های جدیدی از فیلم کمدی را برای سرگرمی من و شما می سازند. و قول داده اند که این بازی مثل سریالهای دنباله دار هر روز صحنه های مهیجی را به گوسفندان تماشاگرارائه دهد. و این بازی تا انتخابات بعدی ادامه خواهد یافت به امید اینکه تنور انتخابات بعدی داغ شود و وقتی تیم احمدی/خامنه ای توانستند مردم را قانع کنند که در داخل اصولگرایان نیز اپوزیسیونی وجود دارد، آنوقت رهبر به آرزوی دیرینه اش "یعنی بوجود آوردن اپوزیسیونی بین خودی ها" رسیده است و آنها دیگر احتیاجی به اصلاح طلبان هم نخواهند داشت و سر اصلاح طلبان نیز مثل مردم بی کلاه خواهد ماند.

در زیر می توانید تیتر اخبار دو هفته گذشته را در این مورد بخوانید. اخباری که توانسته اند مردم را از اعتراضات خیابانی باز دارند و در آنها توهمی ایجاد کنند که رییس جمهور تقلبی آنها به کمک آنها خواهد شتافت. درصورتیکه شاعر می گوید:
کس نخوارد پشت من، جزناخن انگشت من.

۳۱ فروردين ۱۳۹۰  - احمدی نژاد: مصلحی دیگر وزیر نیست

۳۱ فروردين ۱۳۹۰  - رياست‌جمهوري خبر "احمدي‌نژاد: مصلحي ديگر وزير اطلاعات نيست" را تكذيب كرد

۶ اردیبهشت ۱۳۹۰  - «احمدی‌نژاد از وزیر کشور خواست استعفا کند»

۳ اردیبهشت ۱۳۹۰  - وزیر اطلاعات پشت در هیات دولت مانده است: ایستادگی احمدی‌نژاد مقابل حکم خامنه‌ای

۵ اردیبهشت ۱۳۹۰  - احمدی‌نژاد در نهاد ریاست جمهوری حاضر نمی‌شود : تلاش خامنه‌ای برای اداره امور کشور

۵ اردیبهشت ۱۳۹۰  -  معاونت اولی مشایی و برکناری مصلحی و جلیلی

۷ اردیبهشت ۱۳۹۰  - مذاکرات خامنه‌ای و احمدی‌نژاد شکست خورد

۷ اردیبهشت ۱۳۹۰  - احمدی‌نژاد: توطئه‌هایی علیه من وجود دارد

۸ اردیبهشت ۱۳۹۰  - گروهی از هواداران محمود احمدی‌نژاد با انتشار بیانیه‌ای هشدار دادند در برابر «لشکر تا بن دندان مسلحی» که در پی از میدان به در کردن دولت است ایستادگی کرده و این لشکر را نابود خواهند کرد

۸ اردیبهشت ۱۳۹۰  -  احمدی‌نژاد شش روز است که در اعتراض به ابقای حیدر مصلحی در نهاد ریاست جمهوری حاضر نشده و کلیه فعالیت‌ها و برنامه‌های خود را لغو کرده است. محافظه‌کاران حامی علی خامنه‌ای از این اقدام احمدی‌نژاد به شدت خشمگین هستند و هشدار داده‌اند در صورت مقاومت وی در برابر حکم رهبر جمهوری اسلامی با دولت دهم برخورد خواهند کرد

۹ اردیبهشت ۱۳۹۰  - مجتبی ذوالنور جانشین نماینده ولی‌ فقیه در سپاه گفته که اسفندیار رحیم‌مشایی امروز رئیس جمهور اصلی ایران است و تیم احمدی‌نژاد سر سوزنی به ولایت فقیه و روحانیت اعتقاد ندارد.

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰  - احمدی‌نژاد: بنده کوتاه نخواهم آمد

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰  - تحلیل امام جمعه شمیرانات :فتنه‌ای كه 6سال خود را پنهان كرده بود، آشكار می‌شود

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰  - هشدار بی‌سابقه تیم احمدی‌نژاد به علی خامنه‌ای: احمدی‌نژاد صدر مناصب الهی را به زیر می‌کشد

۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰   - 
اعلام بازگشت احمدی نژاد به دولت بعد از 10 روز خانه نشینی
و این داستان همچنان ادامه دارد.........
به کارگردانان این صحنه سازی ها پیشنهاد می شود، آنها هم مثل قهوه تلخ قسمت های مختلف این ملودرام را در سی دی ها روزانه بفروش برسانند. مطمئن باشید که خریدار خواهد داشت.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سه‌شنبه

آیا دعوای خامنه ای و احمدی نژاد جنگ زرگری است؟ تماشاگر نباشیم و چه باید کرد؟


بنظر می آید این اختلافات  یک دعوای خانوادگی ای بیش نیست و در خاتمه نیز به نفع مردم تمام نخواهد شد، زیرا هردو جناح از عوامل سرکوب تشکیل شده اند و اختلافات خانوادگی خود را عمدا به نمایش می گذارند تا مردم را به دلایل زیر فریب دهند:

1-  آنها افکار عمومی را با این دعوای خانوادگی مشغول کرده و همه تبدیل به تماشاگر شده اند. تا جایی که مسئله جنبش و اعتراضات خیابانی به حاشیه رانده شده است. حتی گرانی، تورم، بیکاری، حذف یارانه ها وفقر که می توانند این روزها دودمان رژیم ولایت فقیه را بر باد دهند و از دید عده ای که می توانند تظاهرات را برنامه ریزی کنند، نادیده گرفته می شود، زیرا برای کسانی این توهم بوجود آمده است که در صورت شدت گرفتن این اختلافات شانس اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات بعدی بالا میرود.

2-  بالا گرفتن این اختلافات شانس برنده شدن احمدی نژاد و مشایی را در انتخابات بعدی بالا می برد، چون بنظر عده ای احمدی نژاد تنها کسی است که  در برابر تمامیت خواهی های رهبری ایستادگی کرد و او برای همین افراد  و بخاطر نفرت از خامنه ای تبدیل به قهرمان می شود.  

3- یکی دیگر از دلایل بزرگ نشان دادن و رسانه ای کردن این اختلاف بخاطر به حاشیه راندن بحث نا آرامی ها در سوریه است، زیرا نا آرامی های سوریه می توانند در جنبش ایران موثر واقع شوند.

4-  اگر مردم واقعا به این نتیجه برسند که این اختلاف واقعی است، خامنه ای برنده شده و به آن آرزوی دیرینه اش یعنی "بوجود آوردن یک اپوزیسیون بین خودی ها و اصولگرایان" رسیده است.

پس می بینیم که این دعوای خانوادی یک جنگ زرگری بیش نیست. این اختلافات در صورت تماشاگر بودن مردم و اپوزیسیون فقط و فقط به نفع خامنه ای و اصولگرایان تمام خواهد شد و دوباره سر مردم بی کلاه خواهد ماند و مافیای رژیم می تواند دوباره به غارت و چپاول ثروت های ملی ادامه داده و فقر را بیش از پیش در کشور ترویج دهد.

پس چه باید کرد؟ و نقش اپوزیسیون چه باید باشد؟

از آنجایی که ما نه در داخل و نه در خارج از ایران اپوزیسیونی با رهبری منسجم داریم، چون هر کسی به تنهایی و برای خودش فعالیت می کند، باید همه با هم و یکصدا تظاهرات بعدی را برنامه ریزی کنیم. باید همه باهم و با تمام قوا برای یازده اردیبهشت، روز جهانی کارگر، تبلیغ کنیم. باید از همین الان به تظاهرات بعد از یازده اردیبهشت نیز اندیشید.

اگر مردم به صحنه بیایند، اختلاف خانوادگی رژیم شدت می یابد. ولی اگر تماشاگر باشیم آنها با هم کنار می آیند و دوباره برعلیه مردم جبهه می گیرند.

پیشنهاد برای فعالیت های بعدی جنبش: ادامه تظاهرات حداقل هفته ای دوبار برای شروع خوب است. یعنی بعد از یازده اردیبهشت ادامه سه شنبه های اعتراض بهمراه تظاهرات در روزهای جمعه با نام جمعه های خشم.

روزهای جمعه بدین جهت قابل اهمیت است که می توان آنرا با تظاهرات کشورهای منطقه هماهنگ کرد و بدین صورت در برقرار کردن هر چه با شکوه تر این تظاهرات در کشورهای منطقه یک رقابت سالم بوجود می اید که می تواند تمام مردم منطقه را خیلی زود به پیروزی برساند.

   پس شروع بکار کنیم و با تمام قوا برای یازده اردیبهشت و بعد از آن برای تظاهرات سه شنبه ها ی اعتراض و جمعه های خشم فعالیت کنیم زیرا این تنها راه رسیدن به پیروزی و بالاخره برقراری دمکراسی در ایران است. تماشاگر بودن به نمایش خیمه شب بازی رژیم، خیانت به نسل های بعدی سرزمین ما ایران است.


۱۳۹۰ فروردین ۶, شنبه

تظاهرات بعدی 16 فروردین - سه شنبه های اعتراض

تظاهرات بعدی 16 فروردین - سه شنبه های اعتراض
سال جدید را سال عبور از دیکتاتوری و برقراری دمکراسی در ایران بنامیم.
تظاهرات را باید هرچه زودتر شروع کرد. برای شنبه 13 فروردین مثل چهارشنبه سوری تبلیغ کنیم و مردم می توانند بصورت پراکنده صدای اعتراضی خود را با شعارهای کوبنده به گوش همه برسانند و همچنین خود را برای تظاهرات بعدی در سه شنبه 16 فروردین آماده کنند.

رژیم بیش از 5000 نفر از نیروهای سرکوب را به سوریه اعزام کرده است و در غیاب همین نیروها جنبش میتواند در ایران به پیروزی های بزرگی دست یابد.
در قدم های بعدی تظاهرات هفتگی به تظاهرات روزانه تبدیل خواهد شد.
بهتر است تظاهرات ایران را با تظاهرات ضد رژیم در سوریه هماهنگ کرده، و نوعی رقابت سالم در حضور میلیونی مردم در تظاهرات ایجاد کنیم، تا بتوانیم همزمان با مردم سوریه آزادی هردو کشور را جشن بگیریم.
به امید پیروزی
 

۱۳۸۹ اسفند ۲۵, چهارشنبه

پیشنهاد : برنامه جنبش برای تعطیلات نوروزی

پیشنهاد می شود امسال مردم در یک روز به دید و بازدید عید به منزل موسوی و کروبی برن و همین طور همه یک روز عید را به عنوان دید و بازدید زندانیان سیاسی، در برابر زندان اوین و رجایی شهر و دیگر زندانها در شهرهای مختلف جمع شوند.

عده ای 6 و 7 فروردین (شنبه و یکشنبه)  را پیشنهاد می کنند.
 نظر شما چیست؟ زیاد وقت نداریم، لطفا پیشنهاد بدین.
چه روزهایی را برای این دید و بازدید ها مناسب می دانید؟
چه پیشنهادات تکمیلی دارید؟

۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

قهرمان ۲۵ بهمن شناسایی شد: اکبر امینی در خطر اعدام


راه نجات جوانان دربند از سرگیری تظاهرات و ادامه آن تا پیروزی خواهد بود

جوان سبزی که در روز ۲۵ بهمن از جرثقیل بالا رفته بود و توسط نیرو های امنیتی شناسایی و بازداشت شد.  
خانواده او توسط نیروهای امنیتی تحت فشار برای انجام مصاحبه با صدا و سیما و اعلام عدم ثبات روانی اکبر هستند و امکان دارد حکم اعدام نیز برای وی صادر گردد.

اکبر امینی که در جریان اعتراضات سال گذشته نیز چند ماهی باز داشت بوده، در روز حادثه به همراه پارچه های سبز و تصویری از شهدای سبز بالای جرثقیل رفته بود.

وی گردن خود را با طناب آبی به جرثقیل بسته بود تا در صورت دخالت ماموران به دار آویخته شود. اما ماموران امنیتی با آوردن خانواده وی به محل وی را مجبور به پایین آمدن کردند.

بر ماست تا با بر سر زبان آوردن اسم وی از سوء استفاده ماموارن امنیتی از گمنامی وی جلوگیری کنیم.

۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

ایده اصلاح طلبی مُرد و اگر کسی گفت مرده را زنده می کند یا دروغ می گوید و یا حالش خوب نیست

مردم سال گذشته با رای به موسوی و کروبی امید به اصلاحات بسته بودند و امیدوار بودند که ایده اصلاح طلبی بتواند حق مردم را از رژیم خائن به رهبری خامنه ای بگیرد ولی رژیم نشان داد نه تنها اصلاح پذیر نیست، بلکه جواب حق طلبی مردم را با گلوله، شکنجه، زندان و تجاوز می دهد.

بعداز تظاهرات میلیونی و بدون خشونت مردم در سال 88 و کشته شدن بهترین جوانان ایران بدست رژیم خونخوار، دم از اصلاحات زدن یعنی خامنه ای بماند، جمهوری اسلامی تکان نخورد و سپاه و بسیج هم به چپاول خود ادامه دهند.

امروز دم از اصلاحات زدن یعنی پایمال کردن خون تمام جوانانی که با شعار رای من کو به خیابانها آمدند و در راه آزادی جان خود را از دست دادند.

امروز دم از اصلاحات زدن یعنی با رژیم کنار آمدن و خیانت به خون جانباختگان راه آزادی، خیانت به خون نداها و سهراب ها

اصلاحات مدتهاست که مُرده است زیرا رژیم اصلاح پذیر نیست و فرصت های اصلاح پذیری را از دست داد پس
جمهوری اسلامی باید برود
و خامنه ای باید سرنگون شود

اگر امروز کسی حرف از اصلاحات می زند، قدرت طلبی بیش نیست.

اگر کسی امروز دم از اصلاح طلبی میزند، یعنی جوانان بروند گلوله بخورند، کشته شوند و عده ای بنشینند با قاتلان خوش و بش کنند و با جانیان کنار بیایند و دوباره قدرت را باهم تقسیم کرده و مردم دوباره سی سال دیگر بدنبال وعده های اصلاحات بدُوند.

پس اگر مغز خر خورده ایم، باز هم به اصلاحات دل می بندیم و برای اصلاحات کشته می شویم.

ما 25 بهمن فقط با شعار مرگ بر دیکتاتور می آییم و آزادی را فریاد میزنیم.

ما هم مثل مردم تونس و مصر بدنبال تغییرات بنیادی یعنی انقلاب هستیم.
تمام کسانی که امروز در راس قدرت هستند باید قدرت را به مردم بسپارند و تمام کسانی که در جنایات دست داشتند باید دستگیر و محاکمه شوند.

بیاد داشته باشیم که اتحاد ما با آقایان موسوی و کروبی واصلاح طلبان حفظ می شود، همانطور که این اتحاد با سایر گروههای اپوزیسیون بر علیه رژیم و برای برقراری دمکراسی در ایران حفظ خواهد شد ولی ایده اصلاح طلبی دیگر در ایران زنده نیست، چون این رژیم اصلاح پذیر نیست.

پس اگر کسی 25 بهمن برای اصلاحات می آید، بهتر است در خانه بماند چون اصلاحات خیلی وقته که مُرده و مُرده را نمی توان زنده کرد.

سپهر سبز

۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

اگر می خواهید از اعدام حداقل 4 زندان سیاسی دیگر جلوگیری کنید امشب بانگ شبانه ساعت 21 - خبر رسانی کنید

بانگ شبانه امشب 11 بهمن دوشنبه ساعت 9 شب   
با شعارهای زندانی سیاسی آزاد باید گردد، اعدام نه، مرگ بر دیکتاتور و الله اکبر و..... صدای  اعتراض خود را بگوش جلادان رژیم برسانیم.

حکم اعدام لقمان ، زانیار مرادی ، سعید ملک پور و یک نفر دیگر صادر شد و هر لحظه امکان اجرای آن وجود دارد. سکوت نکنیم و به همه بگویید امشب ساعت 21 با فریاد زندانی سیاسی آزاد باید گردد و مرگ بر دیکتاتور، اعدام توقف گردد ، الله اکبر و....به کمک هموطنان دربند بشتابیم.


امروز دادستان تهران گفت: حکم اعدام دو مدیر 'سایت های مستهجن' صادر شد.نفر اول سعید ملک پور و نام نفر دوم اعلام نشده است 
 
آقای ملک پور که شهروند کاناداست در سال 2008 در ایران بازداشت شد
فاطمه افتخاری، همسر سعید ملک پور، پیش تر در نامه ای به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران، نوشته بود که اتهامات همسرش که در جریان یک دادگاه ۱۵ دقیقه ای مطرح شده "خلاف واقع" است و به راحتی با حضور یک متخصص علوم کامپیوتر در دادگاه می توان عدم صحت آنها را ثابت کرد.
او در گفت و گو با تلویزیون فارسی بی بی سی گفت تبلیغ علیه نظام از طریق مدیریت سایت های مستهجن، توهین به مقدسات، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور، ارتباط با گروه های معاند نظام، و فساد فی الارض از جمله اتهاماتی است که به همسرش وارد شده است.
خانم افتخاری در نامه به رئیس قوه قضاییه نوشته بود که بازجویی های آقای ملک پور توسط پدافند سایبری سپاه و تحت شکنجه شدید جسمی و روانی بوده است.
لقمان و زانیار مرادی به اتهام محاربه محکوم به اعدام شدند، 
 
لقمان مرادی زندانی سیاسی محکوم به اعدام ساعاتی پیش از بند۴ زندان رجایی شهر کرج به مکان نامعلومی منتقل شد.

بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران «هرانا» ساعاتی پیش مسئولین زندان؛ این زندانی سیاسی را از بند خارج کرده و علی رغم گذشت چندین ساعت به بند بازنگشته است.

با توجه به موج جدید اعدام‌های سیاسی در ایران احتمال اجرای مخفیانه حکم اعدام این زندانی سیاسی وجود دارد.
ای... هموطن رژیم فاشیسم مذهبی میخواهد دهه 60 دیگری بوجود آورد پس بیائید باهم فریاد بزنیم وصدای رسای خود را بگوش مماشات گران برسانیم که فاجعه ای در راه است .

اگر امروز کاری نکنیم فردا دیگر زندانیان سیاسی را می کشند. خبر رسانی کنید. امشب ساغعت 21 بانگ شبانه

۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

بانگ شبانه دوشنبه 11 بهمن ساعت 9 شب

بانگ شبانه دوشنبه 11 بهمن ساعت 9 شب 


امروز هم یک زندانی سیاسی دیگر را بنام زهرا بهرامی اعدام کردند..

دیروز صارمی را اعدام کردند ساکت ماندم چون هوادار مجاهدین نبودم , کاظمی وحاج آقائی را هم اعدام کردند باز گفتم من که مجاهد نیستم , خضری را اعدام کردند گفتم من که کرد نیستم , زهرا بهرامی را امروز اعدام کردند گفتم من که او را نمی شناختم. فردا نوبت .........دوست وبرادر من است باید از خواب بیدار بشویم والا آنها را هم اعدام میکنند .
ای... هموطن رژیم فاشیسم مذهبی میخواهد دهه 60 دیگری بوجود آورد پس بیائید باهم فریاد بزنیم وصدای رسای خود را بگوش مماشات گران برسانیم که فاجعه ای در راه است .
سکوت من وتو فاجعه دیگری رابوجود خواهد آورد .بپا خیزیم این رژیم با خواسته های مسالمت آمیز از بین نمیرود باید بهر صورتی شده خودرا از شر این حکومت جهل وجنون رها سازیم. مرگ برخامنه ای جلاد , لعنت بر احمدی نژاد وسپاه و بسیجی که بخاطر قدرت و ثروت ایران ما را بر باد داده اند و فرزندان این مرز و بوم را هر روز به جوخه های اعدام می فرستند...

دیروز نیز زندانبانها و عوامل رژیم زندانیان سیاسی را تهدید به اعدام کردند. باید کاری کرد. هموطنان ما بخاطر من و تو در زندانها بسر می برند و به کمک من و تو نیاز دارند.

دوشنبه در شب شروع دهه فجر با فریاد خود صدای آزادی خواهی خود را بگوش دزخیمان رژیم برسانیم و آنها بدانند که ما دوباره می آییم و اینبار باقدم های مصمم برای سرنگونی حکومتی که در بجز فقر،  بدبختی و آوارگی چیزی برای ایرانیان به ارمغان نیاورده است.

در اعتراض به اعدام ها و برای آزادی زندانیان سیاسی بر پشت بامها رفته و با شعار های زندانی سیاسی آزاد باید گردد،  شعار مرگ بر دیکتاتور، الله اکبر و ...........بر سر این دژخیمان فریاد فرود می آوریم.


زهرا بهرامی، زندانی سیاسی اعدام شد!

زهرا بهرامی، زندانی سیاسی ای که به اتهام قاچاق مواد مخدر اعدام شد!



به گزارش «میزان خبر» یکی از بازداشت شدگان روز عاشورا امروز صبح اعدام شد.
 زهرا بهرامی که در تظاهرات روز عاشورای سال گذشته بازداشت شده بود صبح امروز در زندان اوین اعدام شد.
مقامات ایران جرم خانم بهرامی را حمل مواد مخدر عنوان کرده بودند در حالی که به گفتهٔ دختر این شهروند ایرانی-هلندی او تحت شکنجه و با وعده‌های مقامات قضایی ایران این اتهام را پذیرفته بود.
دختر او چندی پیش در مصاحبه با کمپین بین المللی حقوق بشر در پاسخ به اتهام مادرش گفته بود: «من که دخترش هستم هیچکدام از این اتهام‌ها را قبول ندارم و مادرم نیز دردادگاه گفت که در بازجویی‌ها چون تحت فشار بوده مجبور به گفتن این حرف‌ها شده است. مادر من اهل این صحبت‌ها نیست، حتی سیگار هم نمی‌کشد چه برسد به اینکه مواد مخدر داشته باشد. اصلا کسی که در تجمعات انتخابات شرکت می‌کند وجان خودش را به خطر می‌اندازد چطور ممکن است که هم زمان برعلیه کشورش چنینی اقدامی انجام دهد.»