۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

چگونگی گذر از جمهوری اسلامی و نقش نخبگان خارج از کشور بر روند دگرگونی سیاسی در ایران

ایجاد جبهه متحد و فراگیر ملی و شورای هماهنگی در کنگره ملی


بحث چالش بر انگیز دگرگونی سیاسی در ایران و چگونگی گذر از جمهوری اسلامی سالهاست بین نخبگان سیاسی داخل و خارج ادامه دارد و متاسفانه نتوانسته اند به اتحاد منسجم و تاثیر گذاری برسند و راه حلی پیدا کنند.


در تحلیل های سیاسی موجود بارها به عدم هماهنگی بین نخبگان سیاسی بویژه در خارج از ایران برمی خوریم. در اینجا سعی شده بعنوان یک ایرانی نگران شرایط زندگی مردم ایران، با نگاهی به موقعیت شرایط سیاسی اجتماعی اپوزیسیون و نخبگان سیاسی داخل و خارج، راه کارهایی برای نخبگان سیاسی خارج پیشنهاد شود.


نگاهی به وضعیت موجود سیاسی
مردم ایران با انقلاب سال 57 و جنبش سبز سال 88 نشان دادند که سیاسی ترین مردم کشورهای منطقه هستند.
مردم به این حقیقت واقفند که رهبران جمهوری اسلامی دلسوز کشور ومردم نیستند و تنها راه رهایی برکناری رهبران نالایق رژیم است. ولی با این وجود اتفاقی نمی افتد.

چرا اتفاقی نمی افتد؟
یکی از دلایل آن بخاطر اختناق و دیکتاتوری شدید در ایران است که بمردم اجازه سازماندهی نمی دهد.

مردم امکان فعالیت های سیاسی و بوجود آوردن تشکیلات گروهی را ندارند، تا بتوانند گرد هم جمع آمده و برای برگزاری گردهم آیی های بزرگ و هماهنگ کردن حرکتهای عظیم اجتماعی مانند جنبش سبز سال 88 برنامه ریزی کنند.

و چون مردم ایران تجربه تلخی از انقلاب سال 57 دارند، آینده نگر نیز هستند تا یکبار دیگر آن اشتباه تاریخی را تکرار نکنند. مردم می خواهند قبل از شروع یک حرکت انقلابی جوابی برای خیلی از سوالات داشته باشند. آنها نمی خواهند بدون برنامه قبلی دست به انقلابی بزنند که آینده آن معلوم نیست و معلوم نیست کدام قلدری دوباره حکومت را بدست می گیرد.

در سال 57 با وجود اختناق در ایران و فعالیت های ساواک مردم توانستند انقلاب را سازماندهی کنند. امروز این امکانات برای مردم وجود ندارد. آنها هیچ جا از دست ماموران امنیتی در امان نیستند؟

پس درنتیجه اینگونه سازماندهی ها در ایران امکان پذیر نیست و مردم نمی خواهند حرکتی بی برنامه را شروع کنند که پایان آن معلوم نیست.

حال چه باید کرد؟
در اینجا باید ایرانیان خارج از کشور دست بکار شده و ابتکار عمل را بدست گیرند.
یعنی ایرانیان خارج از کشور موظف خواهند بود:
1- هماهنگی جنبش را در یک جبهه متحد و فراگیر ملی با تشکیل شورای هماهنگی بعهده گیرند.
2- منشور و برنامه ای برای چگونگی عبور از حکومت و دوران گذار بعد از رژیم ارائه دهند.
اگر ایرانیان خارج از کشور بتوانند این دو وظیفه را به نحو احسن انجام دهند، مردم حتما همراهی می کنند و آنوقت می توان در مدت کوتاهی شاهد حرکت های عظیم اجتماعی در ایران بود.

این امر چگونه امکان پذیر است؟
در این راه باید سیستماتیک جلو رفت. تا بتوان هرچه زودتر شورای هماهنگی را در یک کنگره ملی بوجود آورد. باید از تمام گروهها و شخصیتهای سیاسی و تمام علاقمندان برای شرکت در کنگره ملی دعوت به عمل آید.

یکی از اهداف کنگره ملی باید نزدیک کردن گروهها به یکدیگر و مستحکم تر کردن اتحاد باشد و از طرفی دیگر باید در کنگره ملی یک شورای هماهنگی بوجود آید که بتواند جنبش مردمی ایران را هماهنگ کند.

البته شورای هماهنگی به معنای شورای رهبری نخواهد بود و انتخاب رهبر و رهبران کاریزماتیک به عهده مردم داخل ایران است. چه بسا که بخاطر عملکرد خوب شورای هماهنگی، مردم شورای هماهنگی را به شورای رهبری نیز انتخاب کنند.

وظیفه شورای هماهنگی علاوه بر هماهنگ کردن برنامه های جنبش ارائه منشور و برنامه ای برای چگونگی عبور از حکومت و دوران گذار بعد از رژیم نیز خواهد بود.

چه مشکلاتی سد راه این کنگره خواهند بود؟
مشکل اصلی، نزدیک کردن سازمانها و گروههای مختلف به یکدیگر و تشکیل یک جبهه متحد و فراگیر ملی خواهد بود، که این مشکلات باید در کنگره ملی حل شوند.

البته در گذشته بعضی گروهها با ایدیولوژی های نزدیک بهم توانسته اند باهم به اتحاد برسند، ولی گروههایی هنوز نتوانسته اند تضادها را حل کرده تا به اتحادی برای دمکراسی در ایران برسند.

در اینجا ما از اتحادی حرف میزنیم که باید بین گروههای اپوزیسیون در خارج از کشور انجام پذیرد.

حال این سوال پیش می آید: اعضای گروههای اپوزیسیون خارج از کشور چند درصد ایرانیان علاقمند به مسایل سیاسی را در خارج از ایران تشکیل می دهند؟
اگر فرض کنیم که حداقل 5 میلیون ایرانی در خارج از کشور وجود دارند، که شاید 99 درصد آنها بخاطر وضع آشفته ایران، ترک وطن کرده اند. پس می توان گفت همه سیاسی هستند، چون تمام خارج از کشوری ها از سیاست ضد انسانی جمهوری اسلامی فرار کرده اند.

حال دوباره فرض می کنیم فقط نصف این جمعیت 5 میلیون نفری علاقمند به مسایل سیاسی ایران هستند و هر روز اتفاقات سیاسی ایران را دنبال می کنند، یعنی می توان گفت در حدود دو نیم میلیون نفر فعال و یا علاقمند به مسایل سیاسی ایران در خارج از کشور وجود دارند.

چند درصد این جمعیت دو ونیم میلیونی در گروهها و سازمانهای سیاسی عضو هستند و یا تعلقات حزبی و گروهی دارند؟
با یک حساب سرانگشتی شاید بتوان فقط 1 تا 2 درصد این جمعیت را جزوی از آن سازمانها و گروههای سیاسی خواند. یعنی حداکثر 25 تا 50 هزار نفر.

حال از خود می پرسیم، که آیا عاقلانه است که 98 درصد مردم سالها منتظر اتحاد آن یک تا دو درصد باشند؟

جواب مطمئنا نه خواهد بود.

پس چه باید کرد؟
ما نباید منتظر اتحاد یک یک گروهها باشیم تا آنها بتوانند به یک جبهه متحد و فراگیر ملی دست یابند، زیرا بعضی گروههای خارج از کشور از تعداد افرادی انگشت شمار تشکیل شده اند ولی عده بیشماری از ایرانیان خارج از کشور هر کدام به تنهایی در گوشه ای از دنیا از طریق اینترنت به فعالیتهای سیاسی خود در دنیای مجازی ادامه می دهند و به هیچ گروهی وابسته نیستند.
پس باید در پی اتحادی فراگیر از تمام ایرانیان سیاسی با و بدون وابستگی به گروههای سیاسی بود.
این اتحاد می تواند حول و حوش مردم سالاری برای ایران (دمکراسی برای ایران)  در کنگره ملی انجام بگیرد و کمتر کسی از نیروهای اپوزیسیون مخالف دمکراسی در ایران است.

چگونه می توان کنگره ملی را برنامه ریزی کرد؟
برای تشکیل کنگره ملی باید هرچه زودتر یک کمیته برگزاری کنگره ملی متشکل از حداقل 10 تا 15 نفر بوجود آید. بهتر است اعضای کمیته برگزاری کنگره ملی افرادی شناخته شده و یا نخبگان سیاسی با دیدگاههای مختلف باشند.

این کمیته باید پیشنهاد های مردم را در اینترنت، پالتالک، فیس بوک و رادیو و تلویزیون ها جمع آوری کرده و لیستی از تمام فعالین سیاسی و گروهها مذهبی، قومی و سیاسی در خارج از کشور تهیه و همه را برای همکاری دعوت کند. این کمیته باید برای هر فاز اجرایی وقت بگذارد تا سالها و ماهها کمیته برگزاری کنگره ملی روی یک مسئله کار نکند.

برای اینکه کنگره ملی در محیطی آرام بدون توطئه های رژیم مثل تهدید به بمب گذاری انجام شود، باید این گروه با سیاستمداران کشوری مثلا در اروپا و حتی با اتحادیه اروپا تماس بگیرد و برای برگزاری کنگره ملی تقاضای کمک کند.

این کمک ها می توانند مانند در اختیار گذاشتن امکانات مکانی و امنیتی باشند.
حتی اگر کمک مالی نیز به آنها پیشنهاد شد، آنرا برای پیشبرد اهداف جنبش قبول کنند. البته بدون قول و قرار و وعده وعید.

تمام فعالیتهای این افراد باید هر هفته در دنیای مجازی بمردم گزارش شود.

همزمان با دعوت به همکاری از ایرانیان خارج از کشور، باید در اینترنت، فیس بوک و یا پالتالک امکان بحث و گفتگو بوجود آید تا بتوان پیشنهادهای تکمیلی را دریافت کرد.
باید با زیرکی از بوجود آمدن بحث های انحرافی جلوگیری کرد تا دوباره ماهها و سالها وقت برای اینگونه بحث ها به هدر نرود.

با مشخص شدن مکان و زمان کنگره ملی، می توان از همه برای شرکت در آن دعوت بعمل آورد.

کنگره ملی و تشکیل شورای هماهنگی
در کنگره ملی که ممکن است یک هفته طول بکشد ، باید از داخل این بحث ها کسانی به نمایندگی در شورای هماهنگی انتخاب شوند. در این کنگره که به احتمال با شرکت بیش از 500 نفر بوقوع می پیوندد، سخنرانی ها و بحث هایی خواهد بود که گاهی نیز این بحث ها در گروههای کوچکتر صد یا پنجاه نفره ادامه پیدا می کنند تا هرچه زودتر به نتیجه برسند.
باید این امکان وجود داشته باشد تا هر کسی بتواند در کنگره ملی شرکت کند و مردم باید بتوانند گفتگوها و جلسات را از طریق اینترنت ، تلویزیون و پالتالک دنبال کنند که این نیز تبلیغی خواهد بود برای برنامه های بعدی.
بعنوان مثال سال گذشته سبزهای سکولار با آقای نوری علا همایشی در تورنتو برقرار کردند که با استقبال خوبی روبرو شد و مردم می توانستند آن بحث ها را بصورت زنده از طریق اینترنت دنبال کنند.
سبز های سکولار هم منتظر اتحاد نشدند . آنها از گروههای مختلف دعوت بعمل آوردند و اکثرا در این همایش شرکت کردند.
ما باید از تجربیات و کمک این افراد و گروهها در تشکیل کنگره ملی استفاده کنیم.
اعضای شورای هماهنگی در کنگره ملی از بین گروههای مختلف و یا شخصیتهای مورد اعتماد مردم انتخاب خواهند شد.

شورای هماهنگی
وظیفه شورای هماهنگی باید علاوه بر هماهنگ کردن فعالیتهای جنبش، ارائه منشور و برنامه برای چگونگی عبور از حکومت و دوران گذار بعد از رژیم باشد. باید توجه داشت که شورای هماهنگی شورای رهبری نیست. رهبری یک جنبش و یا شورای رهبری از طرف مردم انتخاب می شود.

با تبلیغات وسیع تمام گروهها باید شورای هماهنگی بمردم معرفی شود و در اکسیون هایی باید این شورا بتواند توجه و اعتماد مردم ایران را بخود جلب کند.

در مراحل بعدی با فراخوان هایی مردم به راهپیمایی های سکوت و بعد از آن تظاهرات خیابانی دعوت می شوند. وظیفه شورای هماهنگی در اینجا علاوه بر هماهنگ کردن تظاهرات کمک به نیروهای داخل خواهد بود ، تا آنها بتوانند رهبر و یا رهبران کاریزماتیک خود را پیدا کنند.

چه بسا که مردم بخاطر عملکرد خوب این شورا، شورای هماهنگی را بعنوان شورای رهبری انتخاب کنند.

امکان هم دارد که مردم در همان دوره گذر از جمهوری اسلامی کسان دیگری را در داخل ایران برای رهبری جنبش بیابند که بازهم این وظیفه شورای هماهنگی خواهد بود آن رهبری را به رسمیت بشناسد.

پس قبل از اینکه ماجراجویی های رژیم منجر به جنگی خانمانسوز در ایران و منطقه شود، باید هرچه زودتر کنگره ملی و شورای هماهنگی تشکیل شود. و مطمئن باشیم وقتی مردم ببینند عده ای ایرانی وطن پرست توانسته اند نگرانی های آنها را تا اندازه ای قبل از شروع حرکتی دیگر و برای بعد از گذر از جمهوری اسلامی برطرف کرده اند، حتما به فراخوانهای شورای هماهنگی برای حضور میلیونی در خیابانهای تمام کشور جواب مثبت خواهند داد.

پس: پیش بسوی کنگره ملی، ایجاد جبهه متحد و فراگیر ملی و شورای هماهنگی



سپهر آزادی




۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

تاثیـر نخبگان سیاسی خارج از ایـران در گذر از جمهوری اسلامی

 بحث چالش بر انگیز دگرگونی سیاسی در ایران سالهاست بین نخبگان سیاسی داخل و خارج ادامه دارد و متاسفانه نتوانسته اند به اتحاد منسجم و تاثیر گذاری برسند. در تحلیل های سیاسی موجود بارها به عدم هماهنگی بین نخبگان سیاسی بویژه در خارج از ایران برمی خوریم. در اینجا سعی شده بعنوان یک ایرانی نگران شرایط زندگی مردم ایران، با نگاهی به شرایط سیاسی اجتماعی نخبگان سیاسی داخل و خارج، راه کارهایی برای اتحاد نخبگان سیاسی خارج از کشور پیشنهاد گردد.

یقینا اولین سوالی که به ذهن خطور می کند این است که: چرا با وخیم تر شدن شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هنوز نوعی صبر و عدم حرکت موثر از اکثریت خاموش مردم ایران دیده می شود؟

  این در حالی است که می توان به جرات گفت رهبران سیاسی فعلی منتخب اکثریت مردم ایران هم نمی باشند. اگر ما نقش تاثیر گذاری نخبگان سیاسی مقیم خارج از ایران را در جنبش ها و انقلابات گذشته ایران بررسی کنیم، به این واقعیت خواهیم رسید که نقش موثری در حرکتهای اولیه داشته اند.

برای یک حرکت منسجم وسازماندهی شده شرایط زیر حائز اهمیت می باشد:

1- سازماندهی، اگر نخبگان خارج با کنار گذاشتن مقطعی اختلافات خود بتوانند با هر ایدئولوژی و مذهب در چارچوب یک پیمان کلی گرد هم آیند، بی شک سمبل اتحاد برای مردم خواهند شد. این یعنی بدست آوردن اعتماد مردم، که تا بحال در این ضمینه موفقیت چشم گیری نداشتند.

2- داشتن یک ایدئولوژی که اکثریت مردم نه تنها ترسی از آن نداشته باشند بلکه منافع بیشر خود را در آن بیابند. اینجا با توجه به عدم موفقیت برخی ایدئولوژی ها در گذشته، پیشنهاد می شود از ایدئولوژی مردم سالاری (=دموکراسی) استفاده گردد. اولا قابل فهم برای اکثریت مردم ایران می باشد. ثانیا تحت این عنوان مردم در مرکز تحولات قرار داده شده اند. در استفاده از اصطلاح سکولاریسم باید تا اندازه ای احتیاط بکار رود، زیرا برای اکثریت مردم این لغت غریب است. بهتر است از اصطلاحاتی بفارسی استفاده شود تا بتوان مذهبیون افراطی را نیز با خود همراه کرد.

3- ارائه برنامه ای کوتاه برای زمان گذار، تا حدودی که مردم بدانند چه سرنوشتی در آینده انتظارشان را می کشد. تاکید بر این شود انتخابات با نظارت ناظران بین المللی انجام خواهد گرفت، گروه های متحد هیچ ادعا و مطالبه ای از حکومت آینده ندارند و آراء مردم هر چه باشد می پذیرند.

4- تشکیل شورای هماهنگی جهت ارائه برنامه های اتحاد نخبگان از کانال رسمی و قابل اعتماد به داخل و خارج از ایران جهت انسجام در حرکتهای اعتراض آمیز و جلوگیری از تحرکات پراکنده شکننده. همبستگی در بالا همبستگی در پایین را به همراه خواهد آورد.

5- مکانیسم ارتباطات در وهله اول رسانه های جمعی غیر دولتی می باشد. تشکیل هسته های انتقال پیام ها در درون ایران و استفاده از ظرفیت و پیشنهاد های خارج از کشور.

به امید اتحاد بزرگ تمام نیروهای دلسوز، آزادیخواه و وطنپرست.
 
 

۱۳۹۰ بهمن ۱۴, جمعه

آیا ویدیوی طنز و تبلیغاتی اسراییلی توهین بمردم ایران است یا تجاوز در کهریزک...؟




 عده ای از ایرانیان بیش از 30 سال مرگ بر اسراییل گفته اند و می گویند، و این گونه اهانت ها را حق مسلم خود می دانند، ولی با ویدیوی طنز یک شرکت تبلیغاتی به رگ غیرتشان برمی خورد و دادشان به آسمان می رود که آی ملت به ما توهین شده است.

در صورتی در داخل کشور ملایان بیش از 30 سال به زنان و مردان ایرانی در زندانها تجاوز کرده ا...ند، مردم را شکنجه و زندانی کرده اند، هزاران بی گناه را کشته اند، میلیونها نفر را آواره کرده اند، فقر را در ایران ترویج داده اند و ثروت مردم ایران را بتاراج برده اند و تعجبم در این است چرا در اینجور مسایل رگ غیرت ما باد نمی کند .
آیا ما آنقدر دهن بین هستیم که با تبلیغات جمهوری اسلامی ناگهان توهین را در یک ویدیوی طنز تبلیغاتی اسراییلی کشف می کنیم ، ولی جنایت ها و توهین های واقعی جمهوری اسلامی را در داخل کشور نمی بینیم؟

واقعا ما ایرانیان انسانهای عجیبی
هستیم.
 ویدیوی تبلیغاتی شرکت مخابراتی اسرائیلی به نام "هات" در ویدیوی زیر 
 در فیس بوک بما بپیوندید
https://www.facebook.com/Sepehr.Azadi